دایرة المعارفدایرﺓالمعارف یا دانشنامه معادل انسیکلوپدیا (Encyclopaedia)؛ خلاصهی مستند و قابل فهمی از مجموع اطلاعات بشری - در همهی رشتهها یا در رشتهای معین- که به ترتیب الفبایی تنظیم شده باشد. ۱ - دایرﺓالمعارفدایرﺓالمعارف یا دانشنامه معادل انسیکلوپدیا (Encyclopaedia)؛ خلاصهی مستند و قابل فهمی از مجموع اطلاعات بشری - در همهی رشتهها یا در رشتهای معین- که به ترتیب الفبایی تنظیم شده باشد. دایرﺓالمعارف را حاوی العلوم، فرهنگ علوم و فنون نیز نامیدهاند. [۱]
مرجعشناسی و روش تحقیق در ادبیات، ستوده، غلامرضا؛ تهران، سمت، چاپ سوم، ۱۳۷۳، ص۳۰۹.
۲ - انواعدایرﺓالمعارف بر دو نوع است: دایرﺓالمعارفهای اختصاصی (مقالات مربوط به موضوعی خاص در آن نوشته میشود)، و دایرﺓالمعارفهای عمومی (شامل مطالبی کلی در حوزهی تمام معارف بشری است). ۳ - وجه اشتراکوجه اشتراک دایرﺓالمعارفها، لغتنامهها، اطلسها، و اصولا مجموعههای چند دانشی در این است که همگی بهعنوان کتابهای مرجع شناخته شدهاند. کتابهایی که افراد برای اطلاعات اجمالی به آنها مراجعه میکنند. [۲]
تاریخچهی دایرةالمعارفنویسی در جهان، رفیعی، علی؛ نامهی شهیدی، گردآورنده: علیاصغر محمدخانی، تهران، طرح نو، چاپ اول، ۱۳۷۴، ص۶۵۸.
۴ - هدف دایرﺓالمعارفنویسیدایرﺓالمعارف ناظر به اطلاعاتی در باب موضوعهای مختلف و کمابیش مختصر از آنها است. دایرﺓالمعارفها نوعا جزو کتابهایی نیستند که کسی به قصد فرا گرفتن دانشی خاص آنها را از آغاز تا پایان بخواند؛ زیرا با خواندن یک دایرةالمعارف، هر قدر هم که مفصل باشد، کسی پزشک، ریاضیدان و یا مورخ نمیشود. بلکه هدف هر دایرﺓالمعارفنویسی این است که اطلاعات اجمالی دربارهی یک موضوع خاص را به خواننده عرضه کند. [۳]
دایره المعارف فارسی، مصاحب، غلامحسین؛ تهران، فرانکلین، ۱۳۵۶، مقدمهی دایرهالمعارف.
۵ - علت درج نام دانشمند در پایان مقالاتدانشمندان با درج نام خود در پایان مقالاتی که در دایرﺓالمعارفها مینویسند، مسئولیت صحت مطالب عرضه شده را بر عهده میگیرند و تمام مآخذ و منابع مربوط به موضوع را معرفی میکنند. به همین جهت اطلاعاتی که در دانشنامهها عرضه میشود، باید دقیق، منقٌح، قابل اعتماد، منحصر به واقعیات و خالی از عبارتپردازی و لقبسازی باشد. [۴]
مرجعشناسی و روش تحقیق در ادبیات، ستوده، غلامرضا؛ تهران، سمت، چاپ سوم، ۱۳۷۳، ص۳۱۰.
۶ - پیدایش دایرة المعارفگویا چینیها نخستین ملتی بودند که به فکر تألیف دانشنامه افتادهاند و مجموعهای پرحجم و بزرگی در ۱۵ قرن پیش از میلاد نوشتهاند. پس از چینیها یونانیان دومین ملتی هستند که آثاری دایرﺓالمعارفگونه پدید آوردهاند گویا اولین نفری که در تاریخ تمدن یونان، نخستین دایرﺓالمعارف را پدید آورد «اسپوسیپوس» speusippus، شاگرد افلاطون بوده و برخی دیگر در این مورد ارسطو را مطرح میکنند. [۵]
تاریخچهی دایرةالمعارفنویسی در جهان، رفیعی، علی؛ نامهی شهیدی، گردآورنده: علیاصغر محمدخانی، تهران، طرح نو، چاپ اول، ۱۳۷۴، ص۶۵۹.
مسلمانان تألیف و تدوین دانشنامه یا دایرﺓالمعارف را قرنها پیش از آنکه غربیان دایرﺓالمعارفهای الفبایی را به وجود آوردند، همت گماشتهاند و به صورتهای مختلف، علوم زمان خود را به صورت فشرده و مختصر در دسترس جویندگان علم قرار دادهاند. [۶]
دانشنامه و دامنه و انواع آن در جهان اسلام؛ محقق، مهدی؛ نامهی شهیدی، ص ۸۰۳.
۷ - علت پیدایش دایرﺓ المعارفهای گوناگوندر سدههای نخستین اسلامی، بلافاصله پس از اولین ترجمههای متون خارجی به عربی در بغداد، ضرورت طبقهبندی و تنظیم معارف جدید احساس شد. دانش اقوام مغلوب بایستی با علوم اسلامی که از بدو اسلام شکل گرفته بود، هماهنگ شود. همین ضرورت باعث به وجود آمدن انواع مختلف تألیفات دایرﺓالمعارفگونه شد. بنابراین در اسلام، فکر تدوین مجموعههای چند دانشی و کتابهایی که حاوی اطلاعات روز باشد، از اواسط قرن سوم هجری پدید آمد. ۷.۱ - نمونههااز نخستین مجموعههای دایرﺓالمعارفی این دوره کتاب «الحیوان» از جاحظ (متوفی ۲۵۵ ه.ق) است. شماری از دایرﺓالمعارفهای اسلام به زبان عربی عبارتند از: اقسام العلوم از ابوزید احمدبن سهل بلخی، (متوفی ۳۲۲ ه.ق)؛ ماللهند، ابوریحان بیرونی (متوفی۴۴۰ه.ق)؛ احیاء العلوم از امام محمد غزالی (متوفی ۵۰۵ ه.ق)؛ اقسامالحکمه، خواجه نصیرالدین طوسی (متوفی ۶۷۲ ه.ق) و... که همگی ایرانی بودند. [۷]
دایرﺓ المعارفهای فارسی، وِسل، ژیوا؛ ترجمهی محمدعلی امیرمعزی، تهران، توس، چاپ اول، ۱۳۶۸، صص ۶ و ۷
۸ - ظهور دایرﺓالمعارفنویسی به زبان فارسیظهور دایرﺓالمعارفنویسی در ایران به زبان فارسی به اوایل سدهی پنجم هجری باز میگردد. میان این آثار و مشابه آن در زبان عربی چند اختلاف دیده میشود. ارزش دایرﺓالمعارف عربی بیشتر در شیوه و سبک جمعآوری مطالب است؛ ضمن اینکه در این دایرﺓالمعارفها کوشش شده است مدلهایی جامع و یا بهطور اعم، چارچوبی برای ایجاد نوعی آگاهی ساخته شود. درحالی که در دایرﺓالمعارفهای فارسی که از تازگی ویژهای برخوردار نیستند، هدف اصلی، خلاصهی متون عربی و تبدیل آن به آثار عامه فهم یا کتابهایی سرگرمکننده برای مردمی است که عربی نمیدانند. ۷.۱ - نمونههابرخی از دایرﺓالمعارفهای فارسی: "دانشنامهی علایی"، تألیف ابن سینا (نخستین دایرةالمعارف فلسفی)؛ "کیمیای سعادت" از امام محمد غزالی؛ "جامعالعلوم" از فخرالدین رازی (متوفی ۶۰۶ ه.ق)؛ "نزهةالقلوب" از حمدالله مستوفی (تألیف ۷۴۰ ه.ق)؛ "دانشنامهی شاهی" از محمد امین استرآبادی (متوفی ۱۰۳۶ ه.ق)؛ "دایرﺓالمعارف فارسی" زیر نظر غلامحسین مصاحب (تألیف ۱۳۴۵)؛ "دایرﺓالمعارف نو" از عبدالحسین سعیدیان؛ "دانشنامهی مصور" ترجمهی محمدرضا باطنی و... . [۸]
تاریخچهی دایرةالمعارفنویسی در جهان، رفیعی، علی؛ نامهی شهیدی، گردآورنده: علیاصغر محمدخانی، تهران، طرح نو، چاپ اول، ۱۳۷۴، ص۶۸۸-۶۹۵.
از دایرﺓالمعارفهای فارسی که در خارج از ایران انتشار یافته است، "دایرﺓالمعارف آریانا" در افغانستان؛ "دایرﺓالمعارف شوروی تاجیک" در تاجیکستان را میتوان ذکر کرد. [۹]
دانشنامه ادب فارسی، انوشه، حسن؛ تهران، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۷۶، ص ۵۸۲.
۹ - پانویس
۱۰ - منبعپژوهشکده باقرالعلوم. |